اطلاع رسانی(نقل قول)


پاییزانه

شعر و ادبیات

همراه دوستانم در حوالی میدان اتمسفر(نزدیک سعادتیه) در حالی که از سمت راست اتوبان با سرعت بسیار کم ( زیر 20 کیلومتر بر ساعت) برای پیدا کردن آدرس حرکت می کردیم، یک پراید نقره ای به طور ناگهانی به سمت ما پیچید و به سپر اتومبیل ما زد. راننده پراید اصرار داشت که ما مقصربوده ایم وتا آمدن افسر باید صبر کنیم.
از آنجاییکه شوکه شده بودیم و قضیه مشکوک بود به او گفتیم که به هیچوجه نمی ایستیم و شماره پلاک ما را به پلیس اعلام کند و ما به حرکت خود ادامه خواهیم داد. اما راننده پراید همچنان جلوی اتومبیل ما را می گرفت و اجازه حرکت نمی داد. به پلیس 110 زنگ زدیم و شماره پلاک خودروی پراید را دادیم. همینکه به راننده پراید گفتیم که به پلیس 110 زنگ زده ایم تا برای بررسی موضوع بیاید، دست از تعقیب خودروی ما برداشت. لازم به ذکر است که این پراید سرنشین زنی هم داشت که بعد از دقت به چهره اش متوجه شدیم مردی است که به شدت آرایش کرده است و روسری و مانتو به تن کرده است ( احتمالا برای رد گم کنی). پس از گذشت مدتی به طور تصادفی مجددا این اتومبیل را در سطح جاده دیدیم و متوجه شدیم که دو زن دیگر( احتمالا مرد زن نما) به جمع آنها اضافه شده بودند که در صندلی عقب نشسته بودند. تمام سعی این فرد بر این بود که ما به بهانه دیدن خسارتی که به ماشین او زده ایم پیاده شویم و در فرصت مناسب اتومبیل را سرقت کند. این افراد تیمی کار می کنند و از این روش برای سرقت اتومبیل استفاده می کنند. احتمالا دو و یا بیشتر ماشین در سطح جاده با هم همکاری می کنند تا به این شکل دست به سرقت و یا حتی تجاوز بزنند.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:,ساعت 1:17 توسط راضیه سادات پیام| |


Power By: LoxBlog.Com